فیلها در فراغِ هندوستان / بعدِ پَنشیش سال بَروبَچ گفتن بریم. هم فاله هم تماشا. رفتیم. استادیوم.
استقلااااااااال...سوراخههه(مثلِ پرسپولیس) / یادش به خیر. جوونیامون استقلالیه تیر بودیم. بعدها نفهمیدیم چرا. چه فرقی بینِ این دو تا تیمِ تخمی هَس. بازم اون قدیما یکی تاجی بود یکی مثلن مردمی. یه معنیایی داشت.
دیباچهای بر نظریهی ِ انحطاطِ ایران و عالیجنابِ اَجَقوَجَقپوش / اما این بار واسمون معنی داشت. کینه از امیرخانِ سربازصفر. گروهبان قندعلی. نمادِ لمپنیسمِ تخمیِ فوتبالِ تخمیِ ما. ا.نِ فوتبال. سبزامونُ کِشیدیم تَنِمونُ راهی شدیم.
سلامِ مرا به شیرِ همهیِ سماورهایِ جهان برسانید / پسر اَزون استادیوم رفتنایِ کلاسیک شد.( لغتنامهی شهرخدا-استادیوم رفتنِ کلاسیک: باید دیر به استادیوم برسید. تمامِ راه را از پارکینگ تا داخلِ استادیوم بدوید پنداری حلوا خیرات میکنند همی. تا برسید یکی از گلها را زده باشند. تیمتان خوشگل جلو بیفتد. سپس مثل هلو گل بخورید و اگزوزِ همهی خاورهایِ دنیا را فراخوانی کنید.آخرهایِ بازی تیمتان به شکلی تخمی گل بزند و شما رکوردِ پرشِ ارتفاع را بزنید و به زور از مربیِ حریف خواهش کنید بیاید وسط برقصد.){ امیر باید برقصه...امیر باید برقصه}
مبارزه بر علیه سرمایهداری-کمونیستهایِ ایران متحد شوید / دستارُ کرده بودیم جیبمون داد میزدیم: خسرو(خسرو حیدری بازیکن فصلِ پیشِ استقلال که گویا به خاطرِ مایهتیلهیِ بیشتر رفت سپاهان) بیا پول بگی/ خسرو بیا پول بگی. بعد هر چی سکهیِ بیسپنجیُ پنجائی داشتیم پرت کردیم وسطِ زمینُ کلی خوشبختی کردیم.
تهران عروسیه - اصفاهان کونسوزیه / من ندادم. به جونِ خودم. این شعارَرُ. به جونِ میلاد و فرهاد. با عرضِ پوزش از هموطنانِ غیور و سلحشور و همیشه در صحنهیِ نصفِ جهان.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر